چمدان




هر بار که چمدانم را برای سفر میبندم
میدانم که موقع بازگشت، بارم بیشتر از آنچه با خود برده ام، خواهد شد
میدانم که چمدانم موقع برگشتن
سنگین تر خواهد شد
میدانم هوایی، عطری، خاطره ای
بار چمدانم را سنگین‌تر خواهد کرد
میدانم موقع برگشتن برای یادی، نفسی
اضافه بار خواهم داد
میدانم... همه اینها را می‌دانم...
میدانم جایی، نگاهی، لبخندی، عشقی 
چمدانم را وزین خواهد کرد 
میدانم که 
حرفی، حدیثی، بحثی و قفسی، در نهایت هوای پسی چمدانم را سنگین تر خواهد کرد
میدانم که بهای سنگینی چمدانم را باید بپردازم
گاهی با خنده
گاهی با یک بغل محبت
گاهی با یک آهِ از ته دل
.و گاهی با نگاهی 
بارهای سنگین چمدانم  
بهایی دارد و                            
باید بهایش را پرداخت!                                        
...نمی‌شود که... 
هر سفری، بهایی دارد... 
   میدانم که تو نیز میدانی               
 هر سفری اضافه باری خواهد داشت!                



 قلم از: شائق 

عکس از : قرضی از اینترنت

                   


۱۰ نظر:

  1. و اضافه بار چمدان زندگى همين دورى از عزيزانت است كه با هيچ نرخى و رقمى بهايش را نميتوان پرداخت...

    پاسخحذف
  2. هرکه بامش بیش برفش بیش. هر که برفش بیش بارش بیش . هر که بارش بیش مات است و کیش

    پاسخحذف
  3. برای خاطرات خوب، اضافه بار معنا ندارد...

    پاسخحذف
  4. سنگینی چمدانها را میشه با جان و دل قبول کرد، فقط و فقط اگر بارش عشق باشد

    پاسخحذف
  5. چمدون غم و غصه هات، سوراخ سوراخ😉

    پاسخحذف
  6. چمدان هر چه قدیمی تر، خاطراتش ماندگارتر

    پاسخحذف
  7. چمدان‌های من همیشه بوی شنبلیله میدن! خاطراتش هم که نپرسی بهتره...

    پاسخحذف
  8. باراضافه چمدان با پرداخت پول حل میشه چرا که تو هر گرم اضافه اش شوقی هست سعی کنیم افکارمون سنگینی اضافه ای رو متحمل نشن

    پاسخحذف
  9. سفر نری، بهتره😉

    پاسخحذف
  10. چمدونهات پر از عشق، سنگینی عشق رو میشه هر جور شده به جان و دل خرید.

    پاسخحذف