صدای ناقوس که اومد
پرنده بی اختیار پرید
و پسرکی کمی آنطرف تر، کنار ساحل بستنی اش را تند تند لیس زد
صدای ناقوس که اومد، موج دریا تابی برداشت و بر بدنه قایق چوبی کوچک اش کوبید
ماهیگیر انتطار شنیدن ناقوس را در این ساعت روز نداشت
صدای ناقوس که اومد، دستپاچه شده و گوشه تور ماهیگیری در دستش شل شد
تلاش چند ساعته اش بر باد رفت...
صدای ناقوس همیشه بی اختیارش میکند...
دستپاچه اش میکند...
زیر لب فحشی به خودش داد
همیشه سعی داشت این موقع روز به ساحل نرسد
زمان را گم کرده بود...
منگ خواب شب قبل بود...
دیده بود که با زنگ ناقوس
رویا، به واقعیت تبدیل میشود...
و در رویا، پسرک بستنی را خورده بود و
و پسرکی کمی آنطرف تر، کنار ساحل بستنی اش را تند تند لیس زد
صدای ناقوس که اومد، موج دریا تابی برداشت و بر بدنه قایق چوبی کوچک اش کوبید
ماهیگیر انتطار شنیدن ناقوس را در این ساعت روز نداشت
صدای ناقوس که اومد، دستپاچه شده و گوشه تور ماهیگیری در دستش شل شد
تلاش چند ساعته اش بر باد رفت...
صدای ناقوس همیشه بی اختیارش میکند...
دستپاچه اش میکند...
زیر لب فحشی به خودش داد
همیشه سعی داشت این موقع روز به ساحل نرسد
زمان را گم کرده بود...
منگ خواب شب قبل بود...
دیده بود که با زنگ ناقوس
رویا، به واقعیت تبدیل میشود...
و در رویا، پسرک بستنی را خورده بود و
تو منتظر اومدن مرد صیاد نشده بودی...
صدای ناقوس بیقرارش کرده بود...
صدای ناقوس بیقرارش کرده بود...
تورش خالی...
و تو
و تو
همچنان آنجا نبودی
و پسرک نیز همینطور...
قلم از: شائق
عکس از : قرضی از اینترنت
هیف اونهمه ماهی که صید کرده بود.
پاسخحذفخوابهایی که انسان را چند روز منگ میکنند...
پاسخحذفکاش خوابها، به واقعیت تبدیل نشوند
پاسخحذفصدای ناقوس رو خیلی دوست دارم توان جدا کردن انسان رو از عمق دینی که برایش انتخاب کرده اند روداره
پاسخحذفصدای مرگ ،عروسی،اخطار و هشدار رو مشابه مينوازد و این یعنی همه چیز میگذرد
پاسخحذف
پاسخحذف☹️☹️