لاکچری

 



من عادت به زندگی‌ تجملاتی و پر زرق و برق ندارم و

یا بهتر بگویم لاکچری بودن برایم تهوع آور است

 اینکه هر روز  صبح بلند شوم و بعد از ماساژ صبحگاهی

 آرایشگرم هزار دوز و کلک به کار برد تا زیباتر شوم و 

یا اینکه راننده شخصی ام و مستخدم منزلم تمام کارها و

 خریدهای کاخ لاکچری ام را انجام دهند تا من مثل یک پرنسس زندگی کنم

...اینها برایم تهوع آور هستند

،من دوست دارم خودم ظرفهایم را بشورم

لباسهایم را با دستهای خودم روی بند پهن کنم تا خشک شوند 

جارو را به دستم بگیرم و

 خورده های نان بعد از صرف صبحانه را از  زیر میز جارو کنم

من دوست دارم آینه را با دستهای خودم پاک کنم و

  هر از گاهی در آینه به خودم زل بزنم و بگویم:

تو همان هستی که عادت به زندگی‌ لاکچری نداری 

 تو از خوردن آبدوغ خیار در یک روز گرم تابستان با یک روحیه "جور "

 بیشتر لذت میبری تا 

 خوردن گرانترین استيک در گرانترین رستوران با یک روحیه "ناجور  "

 تو ...

تو خودت رو خوب میشناسی

فقط یادت باشد

 که نگذاری لذت "جور" ها را "ناجور" ها مخدوش کند

  ...  یادت باشد!




قلم از: شائق

عکس از : بهمن


۶ نظر:

  1. در مورد ظرف شستن موافقم ولى دوست دارم كه كارهاى ديگر خانه به نحوى انجام شوند كه من در آن دخلاتي نداشته باشم.

    پاسخحذف
  2. واقعا هم ساده پسند بودن، لذتی است

    پاسخحذف
  3. حالا نمیشه پر زرق و برق بود با حال خوب؟

    پاسخحذف
  4. افکار سالم، زندگی رو بهشت میکنه

    پاسخحذف
  5. لذت بردن از چیزهای کوچک هنر است، نوش

    پاسخحذف
  6. آبدوغ خیار که لاکچری هست😍

    پاسخحذف