کلاغ


صبح که می شود
یادم باشد تا کلاغی را  که بر لب بام نشسته را، فراریش ندهم
کسی چه می‌داند! شاید پیغامی بر لب دارد! 
کسی چه می‌داند از کجا تا کجا تاخته! 
کسی چه می‌داند...
صبح که می‌شود، 
یادم باشد تا برای کلاغی که بر لب بام نشسته، 
و اینهمه راه را تاخته و آمده، 
دون بپاشم و آب دهم... 
کسی چه می‌داند، حامل چه پیغامی است‌
کلاغها که بیخود بر لب بام کسی نمینشینند 

یادم باشد وقتی بر لب بام نشست، نگذارم کودک همسایه با توپ پلاستیکی اش، فراریش دهد
او برای دادن خبری آمده... 
کلاغها بیخود، بر لب بام کسی نمینشینند... 
کلاغ ها خوش خبرند... 
 نه بد یمن ! 
بد یمنی ریشه در افکار ما دارد... 
کلاغها خوش خبرند... 
یادم باشد فردا صبح، 
مهربان‌تر باشم... 
کلاغ حامل خبر خوشی هست... 


قلم از: شائق

عکس از : قرضی از اینترنت

۷ نظر:

  1. کلاغ باهوش روی بام ما بشین...

    پاسخحذف
  2. کلاغها، علاقه شون رو به آدمها نشون میدن، حتما خبر خوشی برایتان خواهد آورد.

    پاسخحذف
  3. کلاغهای باهوش، انسانهای خوب را می‌شناسند و حتما برایتان خبرهای خوب خواهند آورد.

    پاسخحذف
  4. «آن کلاغی که پرید/ از فراز سر ما/ و فرو رفت در اندیشه آشفته ابری ولگرد/ و صدایش همچون نیزه کوتاهی، پهنای افق را پیمود/ خبر ما را با خود خواهد برد به شهر... .» فروغ فرخزاد

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. قار قار، خبر خبر...شهر لاک داون شد(بخاطر کرونا)

      حذف
  5. عقل كه رو به زوال رفت، آب هم بد يمن ميشود...

    پاسخحذف
  6. كلاغها را دوست ندارم ولى باهاشون كارى هم ندارم.

    پاسخحذف