سهم تو

 

                                                    

دلم می خواهد رقصِ از سرِ شادی ات را  تماشا کنم
خنده های ریز ریز در پس آن نگاه‌های هیجان زده 
را 
دلم می‌خواهد آسودگی ات،  

تو را به سانِ برگهایِ لطیف بید مجنون به آواز آورد

تو برقصی و بخوانی و باز برقصی... 
دلم می‌خواهد برایت رویاهایی آرزو کنم 
تمام نشدنی، رویاهایی که واقعیت شود
و آرزو کنم که دوست داشته باشی
آنچه را که باید دوست بداری
و فراموش کنی
آنچه را که باید فراموش کنی
دلم می‌خواهد برایت یک بغل اشتیاق، 
مشتی چاشنیِ فراموشی
و یک صحرا آرامش زندگی   
آرزو کنم... 
دلم می‌خواهد بهت تبریک بگویم
از آن تبریکهای بی پایان... 
دلم می‌خواهد شاهد خنده های ریز ریز بی پایان
تو باشم 
شاهد خوشی های بی پایان... 
دلم می‌خواهد تو باشی و
همه خوبی های بی پایان سهم تو...

قلم از : شائق 
عکس از : اینترنت