امروز طبق روال همیشه، لیست خرید ها رو نوشتم،
نرم کننده لباس، دستمال کاغذی، روغن مایع، کره...
و طبق روال همیشه، توی فروشگاه هیچ نگاهی به لیستی که با خود داشتم، نیانداختم!
نتیجه اش یک خرید ناقص و انتخاب چیزهایی بود که نیاز نداشتیم.
بعضی وقتها یک آینده نگری بیخود هم میکنم!
بعضی وقتها یک آینده نگری بیخود هم میکنم!
مثلا مایع ظرفشویی دو تا برمیدارم و یا چند بسته اسپاگتی،
و حین برداشتنشان، خودم را قانع میکنم که بهتره تو خونه اضافه باشه تا کم...
بعضی وقتها هم سعی میکنم از کنار بعضی از قفسه ها رد نشم،
و حتی شده که صورتم رو برمیگردونم طرف دیگه که بعضی از چیزا رو نبینم!
مثلا همین پفک نمکی رو!
ولی در نهایت چند دور توی فروشگاه میزنم و دستم رو دراز میکنم و
ولی در نهایت چند دور توی فروشگاه میزنم و دستم رو دراز میکنم و
یدونه از اونا رو برمیدارم.
توی مسیر خونه، نقشه میکشم که اول باید خریدها رو ردیفش کنم و
بشورم و بسابم و بعد با خیال راحت بشینم و پفک نمکی رو بخورم...
ولی به محض رسیدن به خونه، اول از همه یه شکم سیر از
پفکی که توی لیست خریدم نبود را میخورم و بعد میرم سراغ کارهای دیگه...
راستش رو بگم! من نمیتونم اجازه بدم که لذت های کوچک زندگی ام رو,
کارهای کوچک دیگر، به تاخیر بیندازه...
اصلا همین لذتهای کوچیک هست که روز آدم رو میسازه...
همین سادگی ها، طعم و مزه میده به زندگیمون...
و به این فکر میکنم که در مسیر زندگی نیز،
و به این فکر میکنم که در مسیر زندگی نیز،
بیشتر وقتها، سراغ چیزایی و کسایی میریم که در لیست اموراتمان نباید باشد...
و اگر هم احیانا بود، سراغی ازش نمیگیریم و از کنارش رد میشویم...
کلا بعضی وقتها، بعضی از کارهامون مطابق با قاعده و اصول نیست
ولی حتما لذت های کوچکی را به همراه دارد که میچربد...
دقیقا مثل همین پفک نمکی...لذتهای کوچک در مسیر زندگی...
قلم از: شائق
عکس از : شائق
وقتی نمیتونم به لذتهای بزرگتر دست پیدا کنم، همین لذتهای کوچیک رو میچسبم.
پاسخحذفپفک نمکی عشقه
پاسخحذف